دوست داشت های زورکی

دوست داشتن های زورکی
دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از لذت های بزرگی است که هر کسی باید آن را به نحوی تجربه کند و از آن بی نصیب نماند.از گذشته تا به الان دوست داشتن یکی از علت های کشش میان افراد بوده است و آدم های این کره ی خاکی سال هاست که درگیر دوست دوست داشتن و دل باختن هایی شدند که گاهی به اسطوره هم تبدیل شدند.دوست داشتن،به فرد انگیزه ی زندگی می دهد و فرد را از یاس و نا امیدی و بی هدفی نجات می دهد.زمانی که کسی را از عمق وجود دوست دارید و بخاطر او نفس می کشید و زندگی خود را در اختیار او می گذارید درواقع دوست داشتن حقیقی را تجربه می کنید.اما اگر زمانی از روی منطق و با داشتن دلیل های محکم که به نفع تو می باشد کسی را دوست داشته باشی در واقع خیانت کرده ای.وقتی که برای انجام وظیفه یا ادا کردن دین خود کسی را دوست داری این دیگر دوست داشتن محسوب نمی شود و انجام وظیفه و ادای دین محسوب می شود.همان طور که گفته شد دوست داشتن باید از عمق وجود و بدون دلیل باشد و از مهم ترین نکاتی که باید به آن اشاره کرد این است که دوست داشتن نباید زورکی باشد.دوست داشتن به خودی خود نمی تواند زورکی بود و از دل گرفته شده است و دل هیچ کاری را به زور نمی پذیرد.و دوست داشتن های زورکی در دل هیچ جایی ندارند.افرادی هستند که با مهربانی کردن برای طرف مقابل می خواهند آنان را مدیون خود کنند و او را موظف کنند تا دوستش داشته باشند.این دوست داشتنی که از روی دین و تشکر باشد دوست داشتن نیست چرا که نمی توان کسی را مجبور کرد تپش قلبش را با حرارت دست های تو تنظیم کند و یا جواب حرف های عاشقانه ی تو را با حرف های عاشقانه بدهد.دل،منطق و دلیل نمی شناشد اما دوست داشتن ساختگی و مصنوعی تنها چیزی که دوست دارد منافع خودش است.
افرادی که دوست داشتن زورکی را تجربه می کنند با اینکه همه چیز را به نفع خود و با منطق انتخاب کرده اند اما بعد از مدتی خسته می شوند و خودشان از چنین رابطه ای خارج می شوند چرا که انسان بدون احساس و دوست داشتن دلی مدت زیادی دوام نمی آورد پس این افراد هم بدون منطق و دلیل عاشق کسی دیگر می شوند و از آن دوست داشتن زورکی پا پس می کشند.عده ای بر این باورند که امروزه دوست داشتن دیگر از مد افتاده است و آدم ها باید فقط فکر منافع خود باشند اما همین عده روزی خسته می شوند و تشنه ی یک دوست داشتن حقیقی خواهند شد.

دیدگاه‌ها ۰

*
*